علی سان من

روز معلم

دیروز روز معلم بود و یه جشن کوچیک تو کلاس برای کعلم علی سان گرفتیم همه اولیا اومده بودن. جشن خوبی شد. بچه ها چقدر ذوق داشتن برای ایستادن کنار آقامعلمسون و عکس گرفتن. اهدا گل و تقدیر نامه و کادو سکه از طریق نماینده بچه ها  اینم یه کادوی ناقابل کوچولو از طرف علی سان به معلم سال قبلش. معلم پیش دبستانی که دیروز اول رفتیم جلوی مدرسه شون و خانمشونو دیدیم. امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشن.  ...
13 ارديبهشت 1395

سال نو مبارک

امیدوارم سالی پر از شادی و موفقیت و سلامتی برای همه مون باشه. سیزده بدر   باجناقهای مهربان اینم گولوهای شیرین خاله   اینم شیرین کاری همسرجان یه کس از باجناق عزیزش که خیلی دوستش داره.  علی سان و کادوهای چهارشنبه سوری. عید. تولد و روز مردش. *****?????????????? مرد کوچکم روزت مبارک سر بابا رو هم گول مالیدیم. یه دونه ادوکلن خریدیم پسند خودمان و تقدیمش کردیم به همسرجان   و  علی سان به روایت تصویر   اینم عکس بعد از تولدش که حسابی حال مامانشو گرفت.که چرا دوستامو دعوت نکرده بودی.  ...
7 ارديبهشت 1395

بدون عنوان

من هنوز با علی سان در مورد مدره رفتن مشکل دارم.  مخصوصا روزهایی که املا داره یا قرآن. هفته پیش دوشنبه املا داشت شب هم تمرین نکرد. صبح نمی تونست بره مدرسه نشسته بود تو ماشین و طبق معمول بغض کرده بود.  آقا شیره خونه جلوی مدرسه یه موش کوچولوی نازه که دل مامانشو کباب می کنه. منم چون ساعت اول مهارتهای زندگی داشتن چیزی نگفتم. دفتر املاشو درآورد گذاشت روپاهاش و به زور هر چی می گفتم می نوشت(دفتر رو نمی تونست روی پاهاش درست نگه داره) یک صفحه املا گفتم نوشته باز میگفت مامان نگرانم بازم بگو. خلاصه بعد از 45 دقیقه که کمی استرسش کم شد رفتیم تو مدرسه. آقا معلمشون تو دفتر نشسته بود اونو دیده زده زیر گریه. آقا من هیچی یاد نمیگیرم. آ...
1 دی 1394

روزت مبارک پسرم

روز کودک مبارک  اینم کادوی من به پسرکم  روز دوشنبه خانم کلاس لگو علی سان شماره تلنفمون رو گرفت و ما رو تو یه گروه به اسم لگو که عکسهای کلاس رو برامون می فرسته. امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشی پسرم  ...
14 مهر 1394

باز آمد بوی ماه مدرسه

امروز 14 مهر ماهه  بگم زود گذشت دروغ گفتم. از 31 شهریور تا الان هر روز نیم ساعت سه ربعی دیر میرسم سرکار. هر روز وامیستم علی سان با صف بره کلاس و بعد خداحافظی می کنیم.  صف رو اصلا دوست نداره. مخصوصا نرمش و ورزش صبحگاهی رو. منم مجبور میشم پیشش بمونم. از فردا دیگه قول داده جلوی در مدرسه ازم خداحافظی کنه و من به موقع به اداره برسم. عکس علی سان با رادین دوست پیش دبستانیش. واقعا زورکی وایستاده سرصف معلمشون یه آقای بازنشسته س. که چهل سال سابقه تدریس تو مقطع ابتدایی داره. مهربون و خوش اخلاق. اصلا هم برای خونه سرمشق نمیده همون تو کلاس سه خط می نویسن. پسر گلم امیدوارم خیلی زود دانشگاه رفتنت رو جشن بگیرم....
14 مهر 1394

لذت مادر بودن

علی سان مورچه کشیدی بله مامان داره غذا میبره خونه ش کباب مرغه     علی سانم دو ترمه که میره کلاس لگو هر ترم دو تا کارنامه بهش میدن یکی وسط ترم و یکی آخر ترم این کارنامه های این مدته چقدر لذت داره دیدن این صحنه ها، با هیچ لذتی نمی تونی مقایسه ش کنی.  اینو دیروز گرفت.  من يه مامانم ....... خيلي وقته كه ديگه لباساي قبلم اندازم نيست اما......ازينكه ميبينم فرزندم روز به روز با بزرگ شدنش لباساش ديگه اندازش نيست حس خيلي خوبي دارم . چاق شدم و اندامم ديگه مثه قبل نيست.... اما وقتي فرزندم و نگاه ميكنم و قد و بالاشو ميبينم ذوق ميكنم خيلي وقته كه ديگه وقت نميك...
27 مرداد 1394

لگو بازی شیرین علی سان و مامان

چند وقتیه موقع بازی علی سان با لگوهاش منم هم برای کمک کردن هم برای اینکه تنها نباشه کنارش میشینم  چقدر ساخت لگوها شیرین و جذابه هر چند خیلی اتاقشو شلوغ میکنه . میرم اتاقش صداش می کنم  علی سانننننننننننن یه لحظه بیا نه مامان نمیام میترسم خبر بدی باشه نه عزیزم بیا کارت دارم. ببین اتاقت شلوغه بیا با کمک هم لگو ها رو مرتب کنیم. تو به خانم فروشنده لگو قول دادی روی ملحفه بازی کنی و هیچ کدوم از لگوها رو پخش و پلا نکنی. باشه خوب قول میدم و سخنرای مامان در مورد اینکه خونه شلوغ میشه لگوها گم میشن و ..... و جواب علی سان خوب دیگه مامان جو گیر نشو علی سان خونه رو شلوغ نکن پسرم کمرم درد میکنه. - مامان یعن...
19 مرداد 1394

بدون عنوان

مامان بیا ببین چی درست کردم این آقاهه رو می بینی این از سه هزار سال پیش به وجود اومده و خیلی آدم قوی و خطرناکیه اینم یه ماشین دیگه وروجک نمیزاره ازش عکس بگیرم اینجا به زور یاسمین یه دونه عکس گرفتیم . علی سان در حال کمک به مامان. داریم غذا درست می کنیم. قطاب با گوشت اینم یه یادداشت که روی در اتاقش زده مامان می دونی چی نوشتم. اومدن تو اتاق من ممنوعه. اول باید در بزنید.  طفلک بچه م هر باز میخواد اعداد رو بنویسه می پرسه مامان کله ش به کدوم طرفه از نوشتن 4 و 5 هم بیزاره  روز 8 رمضان افطاری داشتیم. من داشتم برای مهمونا ژله درست میکردم هی میگفت مامان به ...
8 تير 1394

بدون عنوان

ابتکارات شیرین علی آقا ماشین خراب شده مکانیک در حال تعمیر ماشینه بابای مهندس که از سرکار اومده مامان خانه دار که در حال آشپزیه و بچه کوچولو حالا داخل کمدشون که قسمت بدنه آدمک ها رو کنده و آویزون کرده کمد به جای لباس اینم آدمک هایی که بدنشون و جدا کرده چرخ ماشین بادش کمه دارن کنترل میکنن. آقایان مهندس و کارگر در حال تخریب خونه    در حال استراحت که علی سان رفته از لگوی نینجا پیتزاشونو آورده و لیوان که یعنی دارن نوشابه و پیتزا می خورن. علی سان این چیه درست کردی. پارکینگه مامان اون خونه رو هم میبینی همون جاییه که تو وقتی ماشینو پارک می کنی پول میدی. پیشش هم دستشویی درست کردم....
6 خرداد 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی سان من می باشد