علی سان من

مناسبت

مادرم روزت مبارک امیدوارم سالیان سال سایه ات بر سرم باشم. خدایا نگهدار گوشه ای از بهشتت که به ما بخشیده ای باش. خداوندا سپاسگزارم .   روز مادر علی سان از مدرسه یه کادو برای من آورده بود. خانمش می گفت بهشون گفتم یه نقاشی برای ماماناتون بکشید. علی سان یه مستطیل کشید و رنگشو زرد کرد. گفتم علی سان این چیه برای مامانت کشیدی. - خانم این طلاست(شمش) مامان من خیییییییییییلی طلا دوست داره. کلی به این حرفهاش خندیدیم. تولد با بچه های مدرسه اینجا دوستاش دارن برش می رقصن تو کلاس لگو بازم سازه ای درست کرده بود که خانمشون خیلی خوشش و اومده بود. و بازم رفت تو دکور کلاس یه ماشین جیپ خوشگل منم ب...
29 فروردين 1394

سال نو مبارک

یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ ای تغییر دهنده دلها و دیده‏ها  ای مدبر شب و روز  ای گرداننده سال و حالت ها بگردان حال ما را به نیکوترین حال سال نو مبارک انشاء اله که سالی پر از سلامتی و شادی برای همه باشه گزارش تصویری از عید و بازی های مامان و علی سان   جشن سال نو مدرسه در تالار ارم  کادوی سال نو از طرف مدرسه     جشن سال نو در اسفند ماه 93 کلاس لگو عکس علی سان تو کلاس لگو با هلیکوپتری که د...
10 فروردين 1394

پسر مبتکر من

دیروز ظهر رسیدم خونه علی سان برام توضیح داد که تو کلاس خانم بهشون گفته با خمیر هر چی دوست دارید درست کنید. گفت منم یه دونه تخم مرغ درست کردم و با یه دونه موز خانم اونقدر خوشش اومد زد به تابلو تا بچه ها هم ببینن. گفتم مگه چطوری درست کردی. گفت یه دونه خمیر سفید برداشتم گردش کردم بعد صافش کردم. یه دونه هم خمیر زرد برداشتم مثل توپ گردش کردم چسبوندم به خمیر سفیده(نیمرو) گفتم خوب موزتو چطوری درست کردی رفت خمیرشو آورد یه دونه با خمیر زرد موز درست کرد کمی هم خمیر قهوه ای برداشت چسبوند به قسمت بالا و پایین موز دقیقا شکل موز شد. یه دونه هم چک گرفته بود بابت مودب بودنش   عصر هم کلاس لگو داشت بردم کلاس. کلاسش که تموم ش...
5 اسفند 1393

نقاشی

مامان بیا عکس بابا رو کشیدم. تو هم همونجا بشین بزار عکستو بکشم. تکون نخوریا اصلا.  ولی نفس می تونی بکشی چند وقتیه خیلی شیطون شده. یه حرفهایی هم میزنه که واقعا می مونم جوابشو چی بدم. همه ش هم حرفهای قلنبه ایه که تو سی دی ها و فیلم دیده و شنیده. اونقدر هم جالبه میگه کلی به حرفهاش می خندم. مامان بیا تو اتاقم من به یه مشکل برخوردم. خوب ببینیم مشکلت چیه می خوام نقاشی هایی که کشیدم رو از زیر کتابا دربیارم نمی تونم. اینجام داره برای مامان اذان میگه . راستی یه چک دیگه.     ...
18 بهمن 1393

یه چک جایزه دیگه

آفرین به پسر باهوش خودممممممممم   مامان یه عکس از من بگیر مامان بدو بیا برات کادو خریدمممممممممممممممم این چیه پسر مامان یه تانک کنترل دار که کادو پیش شده برای تو خریدمش . دست گلت درد نکنه پسرم. مامان دوباره بیا چی شده یه گاز فندوق (گاوصندوق)درست کردم بیا ببین بزار درش رو باز کنم بیا از اون گردنبند و النگوهایی که دوست داری صبر کن فکر کنم زیر پولها باشه حرف زدنت تو حلقم مادر. قربون پسر دوست داشتنی خودم   ...
17 دی 1393

یلدا مبارک

شب یلدا شده باز بچه ها خبر خبر ننه سرما دوباره برمیگرده از سفر........... کادو های شب یلدای علی سان مامان داداش این ماشینه رو دارم بزار بیارم ازش عکس بگیر جمعه با علی سان رفته بودیم  تئاتر حیوانات جنگل آخرش بعد از تموم شدن تئاتر قرعه کشی کردن دو تا از بلیط های ما برنده شد و جایزه دادن. - مامان اینا که دخترانه س من فکر کردم تو کادوها ماشینه.  تولد نیلا محمد رضا و مهدی  پسر پیانو نواز من مامان من ازت می پرسم تو جواب بده این چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مبل این چیه؟ صندلی این چیه؟؟ میز توالت  میز توالت یعنی چی مگه این چاله پی پی داره؟ خوب بابا ...
15 دی 1393

بدون عنوان

 دیوار اتاق علی سان     اسب دریایی با خمیر  (تمرین در منزل که خانمشون داده ) فدای قورباغه کشیدنت عزیز دلم   کره زمین(قسمتی که نارنجی رنگ کرده کربلاست)، سیاره پام(کارتون کانال پویا)، سیاه غریبه ها سی دی من شگفت انگیز مسابقه به قول علی سان با پای چوبی     ...
10 آذر 1393

بدون عنوان

یه بار یه مطلبی تو وایبر برام فرستاده بودن در مورد پدر اینکه وقتی دستش روی شونه ت باشه حس می کنی قوی ترین انسان روی زمینی. دیروز داشتم از پله ها میومدم پایین بابا رو دیدم همچنان به خونه حساس. داشت کابل های اضافی رو تو داکت جا میکرد. دورشو مرتب گچ میگرفت. واستادم پایین پله ها اونقدر حواسش به کارش بود که نه صدای کفشامو شنید. نه متوجه حضورم شد. و نه حتی وقتی داشتم  ازش عکس میگرفتم متوجه شد. وقتی رفتم  نزدیکتر و سلام دادم تازه متوجه شد من اونجام. خداجون ممنون که حواست به فرشته هایی که بهمون دادی هست. کمکمون کن از سر نادانی، بی حوصلگی، خستگی کوچکترین بی احترامی بهشون نکنیم. خودت مواظب این فرشته ه...
1 آذر 1393

اولین جایزه علی سان

اولین جایزه ای که علی سان تو مدرسه گرفته.  این چک رو برده بود دفتر مدیر. یه مدادتراش به شکل توپ بهش داده بودن. چقدر خوشحال بود و ذوق میکرد.      از طرف مامان که عاشقه. انشاء اله جایزه های بیشتر تو مقاطع مختلف تحصیلی بگیری پسرم. دوستت دارم.   ...
19 آبان 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی سان من می باشد