وروجک بازی علی
از هفته پیش تا الان هر چی تلاش کردم از علی عکس بگیرم موفق نشدم
این هم دلیل و مدرک
دیشب کلی بهش خندیدم
ساعت یک ونیم بود همهش می گفت سی دی بزار و اصلا خوابش نمیومد
دیگه واقعا خسته شده بودم. آخرش باهاش قهر کردم و بالشمو ورداشتم رفتم چند متر اونطرف تر
دیدم شاسخینشو برداشته و یواش یواش اومد طرف من و گذاشت کنار بالش منو دراز کشید. دوباره جامو عوض کردم دیدم دوباره شیشه شیر تو یه دست و شاسخین به یه دست دیگه دوباره اومد. اونقدر خندیدم که خوابم پرید.
هر وقت هم پشتم بهش باشه و بخوام بخوابم
سرشو میزاره رو بالشم و خودشو می چسبونه به من اگه بر نگردم طرفش اینبار به زور با دستش منو میکشه طرفش یعنی برگرد منو بغل کن تا بخوابم.
اونقدر دوست داشتنیه که خدا می دونه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی