علی سان من

بدون عنوان

1392/8/26 11:49
نویسنده : لیلا
153 بازدید
اشتراک گذاری

امروز شنبه ست ششم آذر

 

پدر و مادرم روز پنجشنبه ۴ آذر و روز عید غدیر خم ساعت ۵/۱ ظهر با پانزده ساعت تاخیر در پرواز رسیدن زنجان.

امروز صبح هم علی سانو بردم خونه مامان خودم. خدا مامان و بابام رو برام نگه داره.

کارت های دید آموز رو برای علی سان خریدم. خیلی خوشش اومده بود. ولی...

 

امروز شنبه ست ششم آذر

 

پدر و مادرم روز پنجشنبه ۴ آذر و روز عید غدیر خم ساعت ۵/۱ ظهر با پانزده ساعت تاخیر در پرواز رسیدن زنجان.

امروز صبح هم علی سانو بردم خونه مامان خودم. خدا مامان و بابام رو برام نگه داره.

کارت های دید آموز رو برای علی سان خریدم. خیلی خوشش اومده بود. ولی...

اسبو جوید

 اسب

این عکس موشیه که علی سان چندشش میشد دست بهش بزنه. می خندیدو فرار می کرد . وقتی بهش می گفتم موش رو برام بیار می رفت جلو نگاه میکرد ادا در میاورد میخندید و فرار می کرد.

 موش

عکس یاسمین، علی سان، کیان و مانی

 علاقه شدید خواهر زاده و برادرزاده ها به علی سان گلم-

 بچه ها

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی سان من می باشد