علی به روایت تصویر
یک زوروی شیرین و دوست داشتنی
بت من شجاع من
سوپرمن
صبح زود خواب از چشماش می ریزه داریم میریم مهد
اینم باغ خاله جون و علی در حال خاک بازی
وقتی داشتم برای مهمونی زن عمو ژله درست می کردم
این ابتکار پسرمه با باقیمونده ژله ها
اینم خونه مه بعد از اینکه ژله ها رو درست کردم. طوفان اسباب بازیها
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی