علی سان من

مطلبی درخصوص مادر از یک دوست عزیز

1392/6/31 14:42
نویسنده : لیلا
166 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی مادر شدم

یاد گرفتم با یک دست همه چیز را بر دارم

وقتی مادر شدم

یاد گرفتم چگونه برای موفقیت همه تلاش کنم

یادگرفتم عاشقانه دوست بدارم

یاد گرفتم دلیل هر چیز را بدون پرسیدن بدانم

 یاد گرفتم با در باز حمام کنم

یاد گرفتم زود و سریع همه کارهایم را به انجام برسانم

یادگرفتم بهتر بغل کنم

یاد گرفتم چگونه باید از  هرچه دوست دارم دفاع کنم

یاد گرفتم چگونه از مادرم قدر دانی کنم

یاد گرفتم چه کسانی را بیشتر دوست بدارم

یاد گرفتم هر تپش قلب چه معنی دارد

یاد گرفتم چه طور با صبر حوصله به حرفهای نامفهوم گوش کنم

یاد گرفتم فداکاری کنم

معنی دلشوره را فهمیدم

اضطراب از نبودن یا مریضی تو

 یا نداشتن آنچه می خواهی

برایم معنی پیدا کرد

امروز معنی کارهای آن روز مادرم را متوجه می شوم

از وقتی مادر شدم

مادرم را بیشتر دوست دارم

او که می گفت وقتی زایمان می کنی

تکه ای از وجودت برای همیشه ازت دور می شود حتی اگر کنارت باشد

وقتی مادر شدم

تازه معنی نگرانیها و اضطراب های همه مادران را فهمیدم

آنها که پشت درهای بسته کنکور دعا می خوانند

آنها که برای بهبود پاره تنشان راه می جویند

آنها که مسافرشان فرزندشان است

آنها که پسرشان با نام سرباز راهیست

آنها که فرزندشان در خوابگاه دانشجویی شب را به صبح می رساند

آنها که پسرشان را با عروسشان قسمت نمی کنند

آنها که عروسشان مثل دخترشان است

آنها که در آشپزخانه ها عرق می ریزند

آنها که. . .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

آزاده
14 مهر 92 7:14
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی سان من می باشد