علی سان من

بیماری علی کوچولو

1392/8/26 13:49
نویسنده : لیلا
189 بازدید
اشتراک گذاری

هفته پیش روز جمعه علی رو بردم حیاط و یه کم آب بازی کردیم. وقتی اومدیم خونه بابا برای خودش کوگو سیب زمینی درست کرده بود منهم یه دونه دادم علی همون طوری که لخت روی تختش دراز کشیده بود و تلویزیون نگاه می کرد خورد. بعدش شیر خواست و خوابید.

 

غروب که بیدار شد یه دفعه دیدم ناله می کنه و بدو بدو اومد بغل من و بالا آورد. از بینی و دهنش شیر میریخت بیرون. اونقدر هم ترسیده بود. خلاصه ورش داشتیم بردیم دکتر. یه دونه آمپول متوکلوپرامدی بهش زدن و دکتر بهم گفت دو ساعت چیزی نباید بخوره. من از ترسم تا چهار صبح چیزی بهش ندادم. بعدش یه کم عرق نعناع ریختم تو شیشه دادم خورد. و خوابید. ساعت شیش هم دوباره شیر خواست و من یه کم بهش شیردادم. صبح که بیدار شد دوباره بالا آورد. بعد از ظهر بابا رفت جلوی در مطلب دکتر بابایی ایستاد تا ساعت ۴ مطب رو باز کرده بودن و منهم علی رو چهار و بیشت دقیقه بردمش. دکتر چند تا شربت بهش داد. او آر اس . آمپول ‌‌ب۶ و بهم گفت اگه باز هم بالا آورد آمپولش رو بزن و تا دو سه روز اصلا بهش شیر نده. اومدیم خونه و علی هم  حالش خوب بود فقط چون نمی تونست شیر بخوره خیلی خیلی کلافه بود. شب هم که تو کوچه جشن ولادت امام زمان(عج) بود و همسایه ها داشتن شیرین و شربت پخش می کردن. علی رو بردم بیرون تا اونا رو ببینه و دیگه نگه شیر میخوام. شربت رو دید و خواست یکی گرفتم و بهش گفتم انگشتتو بکن توش و بزار دهنت. چنان تند تند انگشت میکرد تو شربت که دلم براش سوخت. وقتی اومدیم خونه اونقدر بهم گفت شیر شیر و گریه کرد که منهم به گریه افتادم. همه ش بهش عرق نعناع و او آر اس می دادم.

صبح روز نیمه شعبان که از خواب بیدار شدیم. بعد از ۱۸ ساعت که حالش خوب شده بود دوباره بالا آورد. بردمش فارابی و آمپول ب ۶ رو زدم. عصر یه پیمانه شیر براش درست کردم وقتی از دور شیشه شیرشو دید و قوطی شیر خشکو اونقدر گریه کرد و منو کتک زد و بهم به زبون خودش فحش داد که نگو. همه ش می گفت بلوم بلوم بلوم.

خلاصه اینکه از فرداش یه کم حالش خوب شد ولی کلافه بود منهم بعد از یه روز مرخصی روز دوشنبه رفتم اداره و چون میدونستم علی کلافه است به خانم سپهری سپردم که هر وقت بیدار شد زنگ بزن بیام. اونهم ۱۱ زنگ زد و رفتم خونه. خدا رو شکر که حالش خوب شد. فقط موکل های خونه رو کثیف کرده که خدا بخواد روز تعطیلی بریزم بشورم. امیدوارم دیگه هیچوقت مریض نشه.

انشاء اله.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

یه دونه ی برف
1 اسفند 91 10:01
سلام: انشالله که هیچ وقت مریض نمی شه... از طرف من اقا علی رو ببوس ... براش ارزوی سلامتی و خوشبختی میکنم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی سان من می باشد