علی سان من

علی جون و محرم

1392/8/26 13:35
نویسنده : لیلا
214 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز غروب علی خوابیده بود.

 

رفتم بیرون سه ساعت تموم تو شهر دنبال کاپشن برای علی می گشتم. هر لباسی براش می خرم یه ایرادی می گیره. یکیش یقه ش زیپ داره . یکیش یقه ش کیپه. یکیش بلوزش طرح داره و زیر طرح نایلون دادن برای دوخت بهتر و موقع پوشیدنی جیغغغغغغغغ میزنیم. کاپشن بارونی صدا میده. کاپشن چرم دوست نداریم.

خلاصه کلی گشتم تا چند تا بلوز و شلوار براش پیدا کردم که یقه ش گرد باشه و یه کمی باز. ولی کاپشن هنوز پیدا نکردم و همون سوئی شرتی که دوماه پیش براش خریده بودمو می پوشه. کاپشنی که ماه پیش خریدم همچنان تو کمده و اصلا دوستش نداریم.

فکر کنم امروز هم باید برم بیرون. ببینم می تونم چیزی باب میل علی پیدا کنم. کاپشن و پالتوهای دخترونه خیلی زیاد بود و خوشگل ولی پسرونه ها همشون بارونی بودن.

یه دونه بلوز مشکی برای پسرم خریدم. با یه سربند یا ابوالفضل(ع). صبح پوشیده و سربندشم از روی کلاه وصل کردم براش و رفته مهد.

تو مهد روزهای سه شنبه براشون کلاس لگو گذاشتن. مثل اینکه یه نفر مربی می خواد وسایل بیاره و براشون آموزش بده. منم اسم علی رو نوشتم. ببینیم چیکار می کنه.

دیگه به مهد عادت کرده. دیروز به مادرم گفته بودم برو دنبالش یه کم سرما خورده صبح می گفت بزار بمونم تو خونه. نمی خواست از خونه بیاد بیرون. مامان می گفت وقتی رفتم دنبالش نگاه م کرد. بعد گفت نهههههههههههه

مامان

قربون پسر دوست داشتنی م برم.

خداجون بازم ممنون

اینم عکس علی جون و لباس مشکی امسالش و سربند دوست داشتنیش

محرم ۹۱ خونه مامان جون

علی

این عکسمون هم که خیلی خیلی معروفه - علی سان و شیشه شیر و نافش

محرم

 

علی جون از تو کشوی کمدش زنجیر سال قبلو درآورده بود و به زور می خواست زنجیر بزنه

ازش می پرسیدم علی الان آقاها تو کوچه چیکار دارن می کنن.

سینه میزد.

قربون پسرنازم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامی آوا
1 اسفند 91 10:43
ماشالله به علی جونم که برای خودش مردی شده دیگه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی سان من می باشد