علی سان من

چند تا عکس از علی و کارهاش

1392/8/26 13:39
نویسنده : لیلا
179 بازدید
اشتراک گذاری

یه کتاب براش خریدم. جورچین آهنربایی

کتاب

قطعاتشو درآوردیم و علی می چسبوند تو قسمت های خالی ش.

بعد وسط کتابو باز کرده بودو مشغول بود. صدام کرده مامایی. برگشتم دیدم کتابو به شکل خیلی شیرینی چیده

کلی ذوق کردم و بوسیدمش

کتاب

ابتکار

هر چی ماشین بود چیده بود تو خیابون

هواپیما و هلیکوپتر و بالن و موشک رو هم تو آسمون و قطار رو هم روی ریل

کلی مامانش خر کیف شد

 

اینم یه عکس از علی در حال کمک به مامان برای خونه تکونی. یه جفت دستکش یکبار مصرف هم گرفته و هی دستش میکرد و می خواست کمکم کنه.

خونه

این هم ماشینیه که همکارم برای علی سان کادو آورده بود. وقتی تو لوله اگزوزش روغن می ریختیم موقع روشن کردن ازش دود بیرون میومد. علی هم چشمشو دوخته به لوله اگزوز و منتظر دوده.

بعد از اینکه دود بیرون اوم کلی سرفه کرده الکی تعجب

کادو

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی سان من می باشد