علی سان من

روزت مبارک پسرم

روز کودک مبارک  اینم کادوی من به پسرکم  روز دوشنبه خانم کلاس لگو علی سان شماره تلنفمون رو گرفت و ما رو تو یه گروه به اسم لگو که عکسهای کلاس رو برامون می فرسته. امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشی پسرم  ...
14 مهر 1394

باز آمد بوی ماه مدرسه

امروز 14 مهر ماهه  بگم زود گذشت دروغ گفتم. از 31 شهریور تا الان هر روز نیم ساعت سه ربعی دیر میرسم سرکار. هر روز وامیستم علی سان با صف بره کلاس و بعد خداحافظی می کنیم.  صف رو اصلا دوست نداره. مخصوصا نرمش و ورزش صبحگاهی رو. منم مجبور میشم پیشش بمونم. از فردا دیگه قول داده جلوی در مدرسه ازم خداحافظی کنه و من به موقع به اداره برسم. عکس علی سان با رادین دوست پیش دبستانیش. واقعا زورکی وایستاده سرصف معلمشون یه آقای بازنشسته س. که چهل سال سابقه تدریس تو مقطع ابتدایی داره. مهربون و خوش اخلاق. اصلا هم برای خونه سرمشق نمیده همون تو کلاس سه خط می نویسن. پسر گلم امیدوارم خیلی زود دانشگاه رفتنت رو جشن بگیرم....
14 مهر 1394

لذت مادر بودن

علی سان مورچه کشیدی بله مامان داره غذا میبره خونه ش کباب مرغه     علی سانم دو ترمه که میره کلاس لگو هر ترم دو تا کارنامه بهش میدن یکی وسط ترم و یکی آخر ترم این کارنامه های این مدته چقدر لذت داره دیدن این صحنه ها، با هیچ لذتی نمی تونی مقایسه ش کنی.  اینو دیروز گرفت.  من يه مامانم ....... خيلي وقته كه ديگه لباساي قبلم اندازم نيست اما......ازينكه ميبينم فرزندم روز به روز با بزرگ شدنش لباساش ديگه اندازش نيست حس خيلي خوبي دارم . چاق شدم و اندامم ديگه مثه قبل نيست.... اما وقتي فرزندم و نگاه ميكنم و قد و بالاشو ميبينم ذوق ميكنم خيلي وقته كه ديگه وقت نميك...
27 مرداد 1394

لگو بازی شیرین علی سان و مامان

چند وقتیه موقع بازی علی سان با لگوهاش منم هم برای کمک کردن هم برای اینکه تنها نباشه کنارش میشینم  چقدر ساخت لگوها شیرین و جذابه هر چند خیلی اتاقشو شلوغ میکنه . میرم اتاقش صداش می کنم  علی سانننننننننننن یه لحظه بیا نه مامان نمیام میترسم خبر بدی باشه نه عزیزم بیا کارت دارم. ببین اتاقت شلوغه بیا با کمک هم لگو ها رو مرتب کنیم. تو به خانم فروشنده لگو قول دادی روی ملحفه بازی کنی و هیچ کدوم از لگوها رو پخش و پلا نکنی. باشه خوب قول میدم و سخنرای مامان در مورد اینکه خونه شلوغ میشه لگوها گم میشن و ..... و جواب علی سان خوب دیگه مامان جو گیر نشو علی سان خونه رو شلوغ نکن پسرم کمرم درد میکنه. - مامان یعن...
19 مرداد 1394

بدون عنوان

مامان بیا ببین چی درست کردم این آقاهه رو می بینی این از سه هزار سال پیش به وجود اومده و خیلی آدم قوی و خطرناکیه اینم یه ماشین دیگه وروجک نمیزاره ازش عکس بگیرم اینجا به زور یاسمین یه دونه عکس گرفتیم . علی سان در حال کمک به مامان. داریم غذا درست می کنیم. قطاب با گوشت اینم یه یادداشت که روی در اتاقش زده مامان می دونی چی نوشتم. اومدن تو اتاق من ممنوعه. اول باید در بزنید.  طفلک بچه م هر باز میخواد اعداد رو بنویسه می پرسه مامان کله ش به کدوم طرفه از نوشتن 4 و 5 هم بیزاره  روز 8 رمضان افطاری داشتیم. من داشتم برای مهمونا ژله درست میکردم هی میگفت مامان به ...
8 تير 1394

بدون عنوان

ابتکارات شیرین علی آقا ماشین خراب شده مکانیک در حال تعمیر ماشینه بابای مهندس که از سرکار اومده مامان خانه دار که در حال آشپزیه و بچه کوچولو حالا داخل کمدشون که قسمت بدنه آدمک ها رو کنده و آویزون کرده کمد به جای لباس اینم آدمک هایی که بدنشون و جدا کرده چرخ ماشین بادش کمه دارن کنترل میکنن. آقایان مهندس و کارگر در حال تخریب خونه    در حال استراحت که علی سان رفته از لگوی نینجا پیتزاشونو آورده و لیوان که یعنی دارن نوشابه و پیتزا می خورن. علی سان این چیه درست کردی. پارکینگه مامان اون خونه رو هم میبینی همون جاییه که تو وقتی ماشینو پارک می کنی پول میدی. پیشش هم دستشویی درست کردم....
6 خرداد 1394

مناسبت

مادرم روزت مبارک امیدوارم سالیان سال سایه ات بر سرم باشم. خدایا نگهدار گوشه ای از بهشتت که به ما بخشیده ای باش. خداوندا سپاسگزارم .   روز مادر علی سان از مدرسه یه کادو برای من آورده بود. خانمش می گفت بهشون گفتم یه نقاشی برای ماماناتون بکشید. علی سان یه مستطیل کشید و رنگشو زرد کرد. گفتم علی سان این چیه برای مامانت کشیدی. - خانم این طلاست(شمش) مامان من خیییییییییییلی طلا دوست داره. کلی به این حرفهاش خندیدیم. تولد با بچه های مدرسه اینجا دوستاش دارن برش می رقصن تو کلاس لگو بازم سازه ای درست کرده بود که خانمشون خیلی خوشش و اومده بود. و بازم رفت تو دکور کلاس یه ماشین جیپ خوشگل منم ب...
29 فروردين 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی سان من می باشد