بیماری علی کوچولو
هفته پیش روز جمعه علی رو بردم حیاط و یه کم آب بازی کردیم. وقتی اومدیم خونه بابا برای خودش کوگو سیب زمینی درست کرده بود منهم یه دونه دادم علی همون طوری که لخت روی تختش دراز کشیده بود و تلویزیون نگاه می کرد خورد. بعدش شیر خواست و خوابید. غروب که بیدار شد یه دفعه دیدم ناله می کنه و بدو بدو اومد بغل من و بالا آورد. از بینی و دهنش شیر میریخت بیرون. اونقدر هم ترسیده بود. خلاصه ورش داشتیم بردیم دکتر. یه دونه آمپول متوکلوپرامدی بهش زدن و دکتر بهم گفت دو ساعت چیزی نباید بخوره. من از ترسم تا چهار صبح چیزی بهش ندادم. بعدش یه کم عرق نعناع ریختم تو شیشه دادم خورد. و خوابید. ساعت شیش هم دوباره شیر خواست و من یه کم بهش شیردادم. صبح که بیدار شد...
نویسنده :
لیلا
13:49